چنارهای بلند، خیابانهای خلوت و هوای پاک و رود ورزاب در میان کوها به دو شنبه حالت ییلاقی می دهد. این شهر که تا چند سال پیش خواب آلوده به نظر می رسید، اکنون در حال گسترش است و کو شش می شود تا تاریخ گذشته تاجیکان را در آن باز سازی کنند.
در گستره شهر دوشنبه که اکنون پايتخت تاجيکستان است، بقايای ساختمان هايی کشف شده که به سده پنج پيش از ميلاد بر می گردد، اما در تاريخ مکتوب، شهر دوشنبه تا همين ٨٠ سال پيش روستايی بود که در سال ١٨٦٨ توسط دولت تزاری روسيه اداره آن به امير بخارا محول شد.
قبل از آن امارت بخارا مناطق وسيعی را به امپراتوری روسيه باخته بود و تزار روس در واقع قصد داشت با سپردن اختيار دوشنبه و مناطق مشرف به آن به امارت بخارا ضايعه ای را که امير متحمل شده بود، تا حدی جبران کند. دوشنبه نامش را مديون بازار ی است که روزهای دوشنبه برپا می شد و مردم شهر تاريخی حصار، مرکز بخارای شرقی، و حوالی آن در دو شنبه بازار داد و ستد می کردند.
روستای دوشنبه قبل از استقرار دولت شوروی برای مدتی کوتاه پايگاه نبرد واپسين امير بخارا عليه ارتش سرخ بود.
امير سيد عالم خان، آخرين امير بخارا، که تاج و تخت بخارا را از دست داده بود، در ماه اوت سال ١٩٢٠ به روستای دوشنبه پناه برد و شش ماه بعد از آن دوشنبه را هم به ارتش روس باخت و به افغانستان فرار کرد.
در درگيری ميان ارتش سرخ و نيروی مقاومت که روس ها آن را "باسمچی" (غارتگر) عنوان کردند، بيشتر ساختمان های روستای دوشنبه ويران شد و جمعيت آن از ٣١٤٠ تن در سال ١٩٢٠ به ٢٨٣ تن در سال ١٩٢٤ کاهش يافت.
يعنی زمانی که به روستای دوشنبه مقام شهر اعطا شد و پايتخت جمهوری خودمختار شوروی سوسياليستی تاجيکستان عنوان گرفت، شمار افراد مقيم در آن زير ٣٠٠ تن بود.
انتخاب از روی ناچاری
تاجيکان که شهرهای بزرگ خود، سمرقند و بخارا و خجند را از دست داده بودند، مجبور بودند از يک روستا پايتخت بسازند. هرچند شهر خجند در سال ١٩٢٩ همزمان با ارتقای مقام حقوقی تاجيکستان به عنوان جمهوری تمام عيار شوروی سوسياليستی، به تاجيک ها پس داده شد، به دليل ميانه خوب ازبک ها با روس ها شهرهای بزرگ تاجيک نشين سمرقند و بخارا در ترکيب ازبکستان ماند و سمرقند برای مدتی پايتخت ازبکستان بود.
پل برن، سفير پيشين بريتانيا در ازبکستان و تاجيکستان، در کتابش "ميلاد تاجيکستان" که ماه ميلادی گذشته پس از درگذشت نويسنده آن منتشر شد، می نويسد که در بدو تشکل جمهوری شوروی سوسياليستی خود مختار تاجيکستان بر سر پايتخت آن بحث های فراوانی صورت گرفته بود:
ظاهرا اين اميد همچنان زنده بود که شهر های بزرگ تاجيک نشين ازبکستان تا زمان پيدايش مراکز تازه مناسبی در جمهوری شوروی خودمختار تاجيکستان در پرورش کادر های تاجيک سهم خواهند داشت. وقتی که رئيس نشست کميسيون ارضی روز ۲۱ اوت ۱۹۲۴ اين پرسش را مطرح کرد که عمده ترين مرکز تاجيکان چه شهری بايد باشد، يک نفر با صدای بلند گفت: "دوشنبه". ولی بعدا معلوم شد که پرجمعيت ترين محل جمهوری "قره تاغ" است که اکنون يک شهرک دوردست و کم اهميتی بيش نيست. عبدالرحيم حاجی بايف از رهبران کمونيست تاجيک افزود که مرکز فرهنگی اصلی تاجيکان موقتا شهر سمرقند خواهد بود و مدارس را بايد در همان شهر ساخت. چون امکان ايجاد بی درنگ مراکز فرهنگی در ترکيب جمهوری خودمختار تاجيکستان وجود نداشت، شهر های تاجيکی جمهوری ازبکستان بايد اين وظيفه را برای تاجيک ها انجام می دادند. او تاييد کرد که بجز چند مسئله باقی مانده در اوراتپه یا استروشن که پس از تحديد حدود جمهوری ها حل خواهد شد، ديگر مشکلی وجود ندارد
او در پايان گفت، در حالی که سمرقند و بخارا مراکز فرهنگی تاجيکان خواهند بود، نهاد های دولتی تاجيکستان در قره تاغ مستقر خواهند شد. از مدارک موجود نمی توان دريافت که اين ايده کی ملغی شد. با توجه به اندازه کوچک قريه قره تاغ که امروز می بينيم، سخت است باور کنيم که آن پيشنهاد اصلا جدی بوده باشد، هرچند نفس طرح آن بيانگر اين واقعيت است که آن زمان "دوشنبه" چه مرکز محقری بوده است.
دوشنبه، شهر تمام عيار شوروی
دوشنبه در دوران شوروی فراتر از محدوده پيشين اش دامن گسترد و کاملا دگرگون شد. در واقع، دوشنبه، به تمام معنا، يک شهر شوروی بود و همه ساختمان های موجود در اين شهر در عهد شوروی احداث شده بود.
خيابان های فراخ، ساختمان های بلند همسان که همانندشان را در مسکو هم می شد ديد، نقشه شهرسازی حساب شده و منظم، همه و همه نقش انگشتان شهرسازان شوروی را داشت.
شهر های شوروی به اندازه ای شبيه هم بودند که در سال ١٩٧٥ "الدار ريازانف"، فيلمساز سرشناس روس در اين باره يک فيلم هنری ساخت، با نام "تمسخر سرنوشت يا عافيت باشيد!" "ژنيا" قهرمان فيلم، شب سال نو پس از بزمی مفصل از فرط می گساری مدهوش و بی ياد به اشتباه سوار هواپيما می شود و از مسکو به لنين گراد (سن پترزبورگ کنونی) پرواز می کند. به راننده تاکسی در فرودگاه نشانی خانه اش در مسکو را می دهد. راننده هم بدون پرس و جوی زياد او را به مقصد می رساند.
يعنی در لنين گراد هم خيابانی مشابه با همان نام وجود داشته و ساختمانش هم با همتای مسکوی اش مو نمی زده و کليدش هم بدون مشکل قفل در را باز می کند. ماجراهای خنده دار فيلم زمانی آغاز می شود که صاحبخانه واقعی از راه می رسد. اما يکی از نکاتی که در اين فيلم برجسته شده بود، تشابه ساختمان ها و نقشه های شهرسازی در شهرهای مختلف اتحاد شوروی بود.
دوشنبه، در جستجوی چهره ای ديگر
ولی حالا که شهرسازان هر يک از پانزده جمهوری شوروی پيشين برای شهرهای خود نقشه ترسيم می کنند، تشابه ساختمان ها به طور فزاينده ای کمتر به چشم می خورد.
در دوشنبه هم ساختمان های تازه ای قد افراخته اند که بيشتر از نقشه های غربی الهام گرفته اند، تا شوروی. و نمای بسياری از ساختمان های قديمی مرکز شهرهم به شدت تغيير کرده است. جاده های مرکز بطور منظم اسفالت می شود و بوته و درخت های کنار جاده ها هم پيوسته اصلاح و مرتب می شود.
ولی اين دگرگونی ها صرفا در مرکز شهر اتفاق می افتد. به عبارتی دقيق تر، ظرف شانزده سال استقلال تنها دو خيابان اصلی پايتخت تاجيکستان (رودکی و اسماعيل سامانی) که مسير آمد و شد کارمندان نهاد های دولتی، سازمان های بين المللی و سفارتخانه هاست، شاهد تحولاتی از اين دست بوده و فراتر از آن، تصوير، متفاوت است: کلبه های کاهگلی، جاده های برهنه و رفوشده، درخت و بوته های خشکيده و ساختمان های رنگ باخته و دود گرفته.
شهرداری دوشنبه اخيرا نقشه شهرسازی جديدی را اعلام کرده و می گويد که قصد دارد بجای کلبه ها و ساختمان های قديمی آسمان خراش های مدرن بسازد. اما در حال حاضر ساختمان سازی در مرکز شهر و حواشی مرکز جريان دارد. انتقال بازار و بازاری ها از مرکز به حاشيه جنوبی پايتخت بر تفاوت ميان مرکز و جنوب بيش از پيش افزوده است. بدين گونه، شهر دوشنبه که از جوان ترين پايتخت های جهان است، در حال پيمودن مرحله ای ديگر از سير تکاملی خويش است و تفاوت عمده آن با دوشنبه قبل از استقلال، همين متفاوت و متنوع بودن ساخت و بافت آن است.
اين تفاوت را می توان با نگاهی به تصاوير دو بخش شهر در گزارش تصويری پيرو بای محمد از دوشنبه مشاهده کرد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید