بازیهای کودکان هم در این سالها تغییر کرده و متحول شدهاند. بسیاری از آنها در دهههای گذشته الکترونیکی و اینترنتی شده و رنگ بومی خود را از دست دادهاند.
در دهههای گذشته بسیاری از بازیهای کودکان ایرانی دسته جمعی بود و باعث تحرک میشد. اما این روزها هر کودکی به تنهایی و با داشتن یک دستگاه هوشمند، مانند کنسولهای بازی یا حتا موبایل و تبلت میتواند به دریایی از بازیهای فکری، ماجراجویی یا سرعت و حادثه دست پیدا کند. کودک میتواند ساعتها بدون حرکت پای این دستگاهها بنشیند و خودش را سرگرم کند.
شاید یکی از دلایل روی آوردن بچهها به بازیهای انفرادی و همدم شدن با ابزارکهای هوشمند برای بازی، آپارتمان نشینی است. حتا اگر والدین بخواهند کودک خود را به بازی پرتحرک وادارند یا دوستان او را به خانه خود دعوت کنند، باز هم فضا برای جنبوجوش کم است و بچهها ترجیح میدهند در یک اتاق کوچک، دور لپتاپ بنشینند تا اینکه با توپ یا وسایلی اینچنینی بازی کنند. در پارکها و فضاهای عمومی هم برای بازی بچهها تاب و سُرسُره یا وسایلی مشابه وجود دارد اما جای بازیهای سنتی کودکان ایرانی که نسلهای پیشین با آن مشغول می شدند خالی است؛ بازیهایی که معمولا با استفاده از دادههای طبیعی محیط مثل سنگ یا میوه یا چیزهای دم دست دیگر انجام می شدند.
برای کاوش در این مسئله وقتی افراد فامیل دور هم جمع بودند ازبزرگترها در باره سرگرمیهای دوره کودکیشان پرسیدم. خالهام می گفت:
"وقتی ما کوچک بودیم بازیهایمان تمرینی بود برای زندگی امروز، در نقشهایی فرو میرفتیم که ناخودآگاه برای بزرگسالی آمادهمان میکرد."
و یک دوست خانواده با خنده ادامه داد: "الان بچهها از «پو» مراقبت میکنند، یک موجود کارتونی بامزه که توی موبایلها و تبلتها زندگی میکند. هرکسی میتواند پوی خودش را بزرگ کند و برایش غذا و لباس بخرد. ولی نسل ما عروسک داشت، عروسکی که نه گرانقیمت بود، نه جایش توی قفسه کمدهای شیک، نه حرف میزد نه خواننده و رقصنده بود. یک عروسک پارچهای معمولی بود که او را در عالم کودکانه شیر میدادیم و روی پاهایمان میخواباندیم. بغلش میکردیم و زنبیل کوچک به دست، میرفتیم مثلاً خانه خواهرمان، مهمانی. گاهی مادر به ما یک زیرانداز میداد و دم در خانه، بساط مهمانی راه میانداختیم. ظرف و ظروف کوچک سفالی یا پلاستیکی داشتیم و بقیه دخترهای کوچه، با عروسکهایشان میآمدند پیش ما مهمانی!"
و فرد دیگری صحنه دیگری از آن روزها را تصویر میکند: "کمی آنطرف تر در همان کوچه، دخترهایی که بزرگتر از ما بودند و مدرسه میرفتند مشغول بازیهایی مثل "لِیلِی"، "خاله بزغاله" و "گانیه۱" بودند. پسرکها سهچرخه سواری و پسرهای بزرگتر، هفتسنگ، وسطی و زو بازی۲ میکردند. در آن روزها در هر کوی و برزن شور و هیجانی برپا بود. مادرها باهم حرف میزدند و یا دسته جمعی سبزی پاک میکردند".
یکی از افراد مرد خانواده که در آستانه ۴۰ سالگی است به یاد میآورد که در کودکی چگونه در بازی زو به یک مهره قدرتمند تبدیل شده بود و تنها به عشق بازی بود که به مدرسه میرفت و منتظر زنگ تفریح میشد.
او میگوید: "زنگ تفریح و همینطور زنگهای ورزش، دور هم فوتبال بازی میکردیم و ادامه این بازیها به محله نیز کشیده میشد. وقت برای سرخاراندن نداشتیم و بزرگترها هم از دست ما شاکی بودند چرا که حتا غروبها دوست نداشتیم یک لحظه تور و دروازه را ول کنیم و برویم نان بگیریم."
اما همین "کودک پرتحرک دیروز" در مورد فرزندانش میگوید: "اینقدر که خودمان درگیر کار و زندگی هستیم و امکان نظارت مستقیم نداریم، شخصاً ترجیح میدهم پسرهایم درخانه بنشینند و با کامپیوتر فوتبال بازی کنند تا اینکه روانه کوچه و خیابان شوند و برایشان مشکلی پیش بیاید. چون هم تعداد ماشینها زیادتر شده و هم افراد ناجور بیشتر و بیشتر شدهاند. آن زمان در محله، همه همدیگر را میشناختیم اما حالا در آپارتمانمان طبقه بالایی را نمیشناسیم که چطور آدمی هست. برای همین دوست ندارم پسرهایم که به سوی نوجوانی میروند با کسانی که نمیشناسیم و در محیطی که نمیتوانیم نظارت کنیم بازی کنند."
جامعهشناسان معتقدند بازیهای دوران گذشته به کودکان این امکان را میداد که اجتماعی شدن را از همان دوران طفولیت بیاموزند، با نقشهای اولیه زندگی آشنا شوند و خود را در قالب گروه ببینند، از این رو همان بازیها تمرینی بود برای رعایت مقررات و احترام گذاشتن به هنجارها در آینده.
روانشناسان هم بازی را جزء مهمی از روند رشد کودکان ارزیابی میکنند. آنها هشدار میدهند که کودکان خجالتی زمینه بیشتری برای اعتیاد به بازیهای کامپیوتری و گوشهگیری دارند و به والدین توصیه میکنند که فرزندانشان را برای شرکت در بازیهای چندنفره و دستهجمعی تشویق و حمایت کنند، در غیر این صورت این کودکان به اضطراب و پرخاشگری مبتلا خواهند شد.
در گزارش تصویری این صفحه به سراغ بازیهای قدیمی رفتهایم که به مروز زمان فقط در خاطرهها ماندگار شدهاند و جای خود را به بازیهای پر از تکنولوژی و ابزارهای هوشمند دادهاند که با تحولات علم و صنعت کسی نمیداند عمر آنها چقدر خواهد بود.
پینوشت:
۱. "گانیه" بازی گروهی است که یارهای یک طرف با لِی لِی به داخل زمین رفته و یارهای طرف مقابل را اسیر کنند.
۲. "زو" بازی گروهی است که یارهای یک طرف با گفتن کلمه "زووو" به گرفتن یارهای طرف مقابل می پردازند. اگر فردی که زو می کشد اسیر شده نفس کم بیاورد و نتواند گفتن زو را ادامه دهد باید از بازی بیرون برود.