Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
عشق انزلی
فواد خاک‌ نژاد*

تنها هدفی که برای ورود به انزلی داشتم، دیدار از تالاب و مرداب انزلی بود. در راهنمای توریستی این شهر که چند روز پیش از سفرم به این شهر از میراث فرهنگی گرفته بودم، فهرستی از جاذبه های بندر انزلی هم بود: مرداب و تالاب، شنبه بازار و منطقۀ آزاد بندر این شهر. اما پس از ورودم متوجه عشق اصلی مردم این شهر شدم؛ چیزی که در هیچ کدام از جزوه های توریستی راجع به آن چیزی نوشته نشده بود: تیم فوتبال ملوان بندر‌انزلی.

در اکثر مغازه های شهر انزلی عکس تیم ملوان را می‌ توان دید. فرقی نمی‌ کند قصابی باشد یا کتاب فروشی. جوان ها هم بیشتر موضوعات بحث‌ شان راجع به موفقیت ها و شکست های این تیم است.

در یکی از کافه های این شهر که معمولا بساطشان را بیرون از مغازه پهن می‌ کنند با حمید آشنا می‌شوم. جوان بیست ساله ‌ای که بعد از هشت ساعت صیادی حالا به این چایخانه آمده تا هم خستگی در کند و هم با دوستانش راجع به تیم محبوبش، ملوان، صحبت کند.

او می گوید: "ملوان بندرانزلی در سال هزار و سیصد و چهل هشت و با مربیگری بهمن صالح ‌نیا تاًسیس شده و از همان اول تیم موفقی بوده و توانسته به لیگ دستۀ اول صعود کند."

حمید آن ‌قدر دقیق اطلاعات می ‌دهد که فکر می‌ کنم دارم یکی از تاریخچه های مکتوب این تیم را می خوانم:‌ "همۀ انزلیچی‌ ها، همۀ زیر و بم ملوان را می ‌شناسند و اگه از بقیه هم سوال کنی، بهت همین جواب را خواهند داد."

حمید پیش از ترک کافه می گوید: "خواستی گزارشتو پخش کنی، یاد آقا سیروس هم باش."

سیروس، عزیز مردم گیلان بود

حمید راست می‌ گفت. در هر جایی که عکسی از تیم ملوان می‌ دیدم، عکس مرد جوانی هم آنجا پیدا می‌شد که برای مردم گیلان کاملا شناخته شده بود.

صاحب آن عکس ها سیروس قایقران است؛ بازیکنی که انزلیچی‌ ها آن را سوگلی شهرشان می دانند. حتا اکنون که ده سال از مرگ او و فرزند شش ساله‌ اش می‌ گذرد.

بهمن صالح‌ نیا، اولین مربی تاریخ ملوان که انزلیچی ‌ها او را پدر فوتبال گیلان می دانند، دربارۀ قایقران می گوید: "او  بچۀ بسیار محجوب و خجالتی بود. او افتخار زیادی برای ما آفرید، اما متاًسفانه هرگز از تمام توان خود استفاده نکرد. به او گفتم، تهران نرو. آنجا آدم ها همدیگر را نمی‌ شناسند و رقابت ناجوانمردانه زیاد است. پیشنهاد کردم به لیگ ترکیه برود. آرزو دارم جوانان امروز از سوابق و افتخارات سیروس الگو بگیرند."

اما بدترین خاطرۀ انزلیچی ها به روز مرگ او باز می گردد. او در تعطیلات نوروز سال ۱۳۷۷، در حالی که از بندر‌انزلی همراه همسر و فرزند خود به تهران بازمی ‌گشت، تصادف کرد و انزلیچی ‌ها را با یک خاطره تنها گذاشت.

مردم روز خاکسپاری ‌اش را فراموش نمی‌ کنند

ناصر چهل و چهار ساله که بستنی ‌فروش است، می گوید:‌ "وقتی خبر مرگش را شنیدم، باورم نشد، تا یکی از دوستانم که از دوستان قایقران بود، این خبر را تاًیید کرد. نمی ‌دانستم چه کار کنم. انگار چیزی را گم کرده بودم. در تمام شهر هم یک حالت بهت وحشتناکی وجود داشت. همه ساکت بودند و فقط راه می رفتند و اگر دربارۀ مرگ سیروس با هم صحبت می کردند، بدون استثنا بغض همه می‌ ترکید."

ناصر می گوید، آن روز هزاران نفر در تشییع جنازۀ او شرکت کرده اند و به قول پدرش که تشییع جنازۀ تختی را دیده است، تشییع جنازۀ قایقران کم شورتر از آن نبود.

قایقران ‌ها با افتخار به آب می ‌زنند

از کنار پل انزلی تاکسی می گیرم تا به رشت بروم و از آنجا به تهران برگردم. قایقران هایی را می بینم که مسافران را به تالاب می‌ برند. آنها سخت کار می ‌کنند و مردم دیگر انزلی هم به کار روزانه مشغولند. تیم ملوان در ورزشگاه تختی این شهر بازی دارد. پسران جوان یک دست سفید پوشیده اند و شعارهای گیلکی می ‌دهند و از روی پل می ‌گذرند. با خودم فکر می‌ کنم، این ملوانی‌ ها تا کی قایقران را به یاد خواهند سپرد. عکس قایقران روی تابلویی بزرگ در خروجی شهر به من لبخند می ‌زند.


*فواد خاک نژاد از کاربران جدیدآنلاین است. شما هم اگر مطلبی برای انتشار دارید، لطفا آن را به نشانی [email protected] بفرستید.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- Aa Nn Zz Aa Li، 2014/10/23
پرچم انزلی همیشه بالاست.
انزلی دوستت داریم!
- محمد، 2014/08/08
با تشکر از شما دوست عزیز. زنده باد ایران و ایرانی و شهر من انزلی.
- محمد از آلمان، 2010/08/30
ممنون از اینکه از انزلی نوشتید و ممنون از اینکه از جوانمردترین عزیز شهرم سیروس یاد کردید.سیروس همیشه تو دل ماست حتا ما انزلیچی های خارج از کشور.
- فواد خاک نژاد، 2009/08/11
نعیمی گرامی . سپاس از دیدگاه و راهنمایی هایی که داشتید . حیف که گزارش بسته شده و بیشتر نمی توانم راهنمایی های شما را در گزارش اضافه کنم اما در مورد همراهی همسر ایشان هم مردم محلی به آن اشاره کردند و پس از تذکر شما سری به ویکی پدیا زدم و در آن هم همراهی همسر ایشان را تایید می کرد / حالا هم اگر منبع موثق تری هست خوشحال می شویم که به ما ارائه کنید تا ما به اصلاح آن بپردازیم / باز هم سپاس از شما
- نعیمی، 2009/08/11
دوست عزیز با سپاس از این که در این گزارش یکی از ویژگی های هم شهری هایم را به تصویر کشیدی .قبل از انقلاب در بخش ورودی شهر( غازیان) و نیز خروجی شهر (انزلی)زمین های سرسبز گسترده ای وجود داشت که عموم فرزندان این شهر در طول سال از هر سنی به تمرین و مسابقه فوتبال می پرداختندو یکی از هیجانات هفتگی مان نیز بازهای فوتبال جام تخت جمشید بود.متاسفانه این زمینها در بعد از انقلاب برای خانه سازی واگذار گردید و هنوز به هنگام ورود به شهر همان دوران نوجوانی برایم تداعی می شود.نام غفور جهانی یکی از ملی پوشان فوتبال شاخص این شهر نیز در این گزارش مغفول مانده است.در ضمن در حادثه تصادف منجر به فوت سیروس قایقرام و فرزندش ،همسرش همراه وی نبوده و لازم است اصلاح شود.
- ، 2009/08/10
برای کسی‌ که به مکانی تعلق خاطر غیر توریستی دارد، چیزی خوشایند تر از تجدید خاطره نیست. گرچه گزارشگر بومی نیست، اما گزارش حس نزدیکی‌ با فضا را به راحتی‌ القا می‌‌کند. خسته نباشی‌ فواد جان. این کلیپ مرا چند دقیقه سفر خوبی‌ به شهر پدرم برد.
- Papillon، 2009/08/10
No comment !!!
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.