هر ۲۴ دقیقه یک نفر در ایران بر اثر تصادف جان خود را از دست می دهد و مرگ بر اثر تصادف دومین عامل مرگ و میر در کشور است.
بنا بر آمارهایی که اخیرا رئیس پلیس راه ایران ارائه داد، تعداد کشته شدگان در تصادفات جاده ای هرچند ۱۰ درصد کاهش داشته اما رقم آن همچنان نگران کننده است.
در ۶ ماهه اول سال جاری بیش از ۱۳ هزار نفر در جاده های ایران کشته شده اند. بر این اساس باید پذیرفت که در جاده های ایران یک جنگ تمام عیار در جریان است، چرا که کمتر جنگى هرسال تلفاتى چنین سنگین به جا مى گذارد.
بخشى از حوادث مرگبار رانندگى ناشى از ساخت و نگهدارى جاده ها در ایران است که به گفته سردار رویانیان، رئیس پلیس راهنمائى و رانندگى نیروى انتظامى، هنوز یک بزرگراه استاندارد هم ندارد.
بخش دیگر ناشى از نقص علائم راهنمائى در جاده ها و خیابان هاى کشور است. باز هم به گفته سردار رویانیان علائم، خط کشى ها، جداکننده هاى جاده ها و پهناى شانه خاکى جاده ها نیز نقص دارد و با استانداردهاى بین المللى همخوانى ندارد.
یک سوى این مشکل در برنامه ریزى و مدیریت جاده هاى ایران است اما سوى دیگر آن مردمى هستند که در جاده ها تردد می کنند. عدم مراعات ضوابط رانندگى، تجاوز به حقوق عابران و خودروهاى دیگر و حتا دستکارى و اخلال در علائم رانندگى در کشتار سالانه حدود سیزده هزار نفر در ایران نقش دارد.
در گزارش مصور این صفحه به یکى از رفتارهاى ویرانگر در این زمینه پرداخته ام. رفتار شهروندانی که طی سفرهای گردشى خود دریکى از زیباترین جاده هاى ایران، تابلوهای راهنمایی آن را با بوم هاى نقاشی و صفحه های یادگارنویسی اشتباه می گیرند.
جاده ای که امروزه آن را به نام چالوس یا کندوان می شناسیم، همان جاده ناصرالدین شاهی است که در دوران سلطنت رضا شاه با کمک مهندسان آلمانی گسترش یافت و ساخته شد.
گرچه این جاده در گذر زمان دستخوش تحول شد و بعضی از مسیر های آن به راه هایی تازه رفت، اما هنوز هم در بخش هایی از آن آثار راه های قدیمی دیده مى شود. این جاده زیبا در یک مسیر ۲۵۰ کیلومترى از اقلیم های متفاوت جوى و جغرافیایی عبور مى کند و از طبیعت خشک تا ارتفاعات بلند و پر برف البرز تا جنگل هاى سر سبز شمال را تواما در خود دارد.
اما تابلوهای راهنمایی و رانندگی این جاده کم کم به جاى آن که وسیله اى برای هدایت رانندگان باشد به لوحه هایی برای هنرنمایی عده ای از جوانان و محل تبلیغ برای عده ای دیگر تبدیل شده است.
روى این تابلوها همه جور چیزى پیدا مى شود. از محسن عدسی، عباس شلغم، و دوستت دارم تا بازی با نام جاها، یا حتى پاشیدن محتویات یک ظرف آش و ناخوانا کردن تابلو با سبزی و نخود. اطلاعیه، اعلامیه و تراکت های تبلیغاتی با اهداف مختلف هم به تعداد زیاد روى تابلوها را پوشانده است.
این دست اعمال را شاید بتوان با تخفیف در زمره فعالیت های وندال گونه ندانست، اما وجه تخریبی و آسیب گذاری شان را نمی توان نادیده گرفت.
تجربه نشان داده باز دارنده های قانونی نظیر جریمه و زندان در روند کاهش وندالیسم نقش زیادى ندارند و آنچه باید مورد توجه قرار گیرد عوامل اجتماعى و روانى این پدیده است.
در گزارش تصویرى این صفحه نمونه هائى از تابلوهاى تخریب شده راهنمائى و رانندگى در جاده چالوس را مى بینید. احتمالا در فاصله اى که از گرفتن این عکس ها مى گذرد تعدادى از آنها مرمت و تعداد بيشترى تخریب شده اند.
راستش با ایده تون خیلی موافقم، پیش از اینکه به مالتی مدیای این موضوع فکر کنم عکسهای زیادی گرفته بودم و به عنوان یک موضوع مستند دنبالش می کردم، هنوز هم دارم دنبالش می کنم و تا یه مدت دیگه می تونم روند تخریب های روی هر تابلو رو طی زمان نشون بدم. از همون اولی که عکس می گرفتم ایده بدون اتومبیل رو دنبال کردم. وقتی هم که داشتم کار رو آماده می کردم، حتی به همون شکل شروع کردم، اما بعد ملاحظه تیپ های متفاوت مخاطبان وب سایت رو کردم و ترجیح دادم که اینطور کار کنم. فکر کردم شاید مخاطب ها رو خسته کنه. کتمان نمی کنم که وقتی هر کاری ساخته می شه قطعا می تونه بهتر از اون هم باشه. از توجهتون ممنون و از کامنت فنی تون سپاسگزارم
ولي بازم كارتون قشنگ بود. خسته نباشيد