میگفتند روستای پالنگان شبیه ماسوله است و ما گمان میکردیم باید شباهتی هم با دیگر روستاهای پلکانی کردستان داشته باشد؛ روستاهایی با خانههایی ساخته شده از سنگهای ریز و درشت در شیبهای تند درهها، که قدمتشان را تنها بر چند دیوار و پلکان میتوان دید.
اما بهراستی پالنگان دیگرگونه بود و ناباورانه تا هنوز روایتگر تاریخ و گذشته. خانههای سنگی نه فقط پابرجا، که زنده بودند و بوی نان و قلیان در هر یک بهانهای بود برای دمی مهمان دلهایشان شدن. خانههای یکدست و همسان، با دیوارهای سنگی، حتا درها و پنجرهها هنوز آبی بودند و پایداری این آبیهای لاجوردی روایتگر تاریخی چند صد ساله.
* * *
در کوهپایههای کوه شاهو، ۵۵ کیلومتری شهر کامیاران، در انتهای دره تنگیور رودخانهای است که به رود سیروان میریزد و در دوطرف همین رود است که روستای زیبای پالنگان با معماری خشک چین قدیم، همه یادگاران گذشته را هنوز در خود حفظ کرده و با چراغی روشن پذیرای مسافران دور و نزدیک است.
بقایای چند خانه پراکنده در دامنه روبرو، اولین چیزی است که از آخرین پیچ جاده دیده میشود و مسافرهنوز نمیداند در انتهای دره تا کجا قدم به دل تاریخ خواهد گذاشت. اما همینکه از کوچههای پلکانی روستا پایین میروی، نه فقط معماری زیبای روستا و خانههای سنگی، که حفظ این معماری سنتی، یکدستی این آبادی و عدم وجود خانههای نوساز که در آن میان ساز مخالف بزنند حیرانت میکند. میتوانی چشمانت را ببندی و شلوغی کوچهها و صدای سم اسبها و لباسهای رنگارنگ زنان را در کوچهها در پی کودکان شاد روستا ببینی. امروز در این روستا تنها بوی رنگ چند پنجره آبی، تازه است.
با شادمانی از این همه ماندگاری در کوچههای پلکانی پایین میروی و پای صحبت دلنشین و گویش زیبای هورامی مردمی مینشینی تا از رونق گذشتههای دور بگویند، تا فراموشی دهها سال قبل و جاذبه گردشگری امروز و رونق دوباره.
* * *
در گذشته نه خیلی دور بیش از ۲۵۰۰ خانواده در روستا زندگی میکردند. شغل بیشترشان دامداری بوده و برای یافتن چراگاهها به ارتفاعات کوهستان "شاهو" کوچ میکردند و در منزلگاههایی در مسیر، از اسفند تا شهریور هر سال سکونت داشتند. این منزلگاه ها در زبان هورامی، "هوار" نام دارند. در این منطقه در گذشته بیش از ۵۰ هوار وجود داشته است. هوارهایی چون هوار هوزیبان، هانیه، شیخعزیز، شیلانان، ککب که به جز دو هوار اول، بقیه امروز کمتر استفاده میشوند. در این منزلگاهها با توجه به محل قرارگیری و امکانات موجود با سنگ و چوب و گل، خانه میساختند و از آب برف و چشمههای کوهستان استفاده میکردند.
امروز اما بیشتر خانوادهها به کامیاران و دیگر شهرهای اطراف کوچ کردهاند و در خود روستا حدود ۱۰۰۰ نفر، در ۱۹۰ خانوار٬ ساکن هستند. برخی از آنها در کنار شغل دامداری پس از تاسیس شیلات در شهر کامیاران به پرورش ماهی روی آوردهاند و برخی دیگر در شهرهای بزرگ به بنایی و معماری مشغولند. گلیمبافی و قالیبافی در میان زنان روستا در گذشتهای نه چندان دور رواج داشته که امروز تقریبا از بین رفته و زنان روستا دوشادوش مردانشان و در بیرون از خانه مشغول پرورش دام هستند.
زندگی در روستایی پلکانی به این سادگیها هم نیست. آن هم روستایی که تنها از یک سمت به جاده دسترسی دارد و ساکنان سمت مقابل باید برای جابجایی مایحتاج روزانه مسیر بیشتری را طی کنند. به گفته مردم، ماشینهای میوه و مواد غذایی و نفت و کپسول گاز تا انتهای جاده که ابتدای روستاست میآیند و مردم ساکن در سمت مقابل که همان بخش قدیم روستاست برای آوردن مایحتاج خود شخصا یا به کمک الاغ و قاطر بار را به سمت دیگر حمل میکنند. سوخت روستا نفت و گاز است و تعدادی از خانوادهها برای سوخت مورد نیاز زمستان خود از ارتفاعات هیزم میآورند.
مردم روستا همچون خانههایشان محکم و مقاوم در برابر سختیهای بیشمار زندگی ایستادهاند. این منطقه قحطی و جنگ را پشت سر گذاشته است. در آن زمان مردم از بلوط برای درست کردن نان استفاده میکردهاند.
خانههای بخش قدیم روستا پس از مهاجرت ساکنین رو به تخریب دارند و به دلایل زیاد امکان بازسازی آنها وجود ندارد و این بیماری ایست که اگر درمان نشود رفته رفته به خانههای دیگر هم سرایت میکند.
به گفته اهالی، حضور مسافران و گردشگران از راههای دور و نزدیک درسالهای اخیر و پس از معرفی رسانهای روستا و همچنین تاسیس شیلات، رونق دوبارهای به روستا بخشیده است. در روزهای تعطیل منطقه پر است از خانوادههایی که نه فقط برای دیدن روستا که برای گذران چند ساعتی در کنار رودخانه و آبشار و شیلات به دیدن روستا آمدهاند. اما در این روستا نه خبری از فروش صنایع دستی هست و نه حتا فروش کارتپستال و یا خوراکیهای سنتی و نه حتا خبری از قهوهخانه ای محلی، آنگونه که در روستاهای توریستی کشور همچون ماسوله و ابیانه شاهدش هستیم.
جاذبههای گردشگری روستا کم نیست از کوچ بهاری عشایر به ارتفاعات این روستا و مراسم سنتی عشایر کُرد مانند اجرای موسیقی محلی چپله (آهنگهایی بدون ریتم مشخص و همراه با کف زدن) و سیاچمانه (به معنی سیاه چشمان، نوعی نغمه عاشقانه)، مراسم مذهبی، عروسی، شب یلدا تا اسب سواری و بازیهای محلی در پاییز و زمستان مانند گرزبازی، قلقلان (بازی خروس جنگی) که هر کدام در صورت حفظ و گسترش میتوانند نقشی پررنگی در افزایش گردشگران و رونق اقتصادی روستا داشته باشند. اما هیچکدام از اینها تا به امروز چیزی از مشکلات و فقرمردم منطقه نکاسته است. ساکنین مهربان روستا در مواجهه با مسافران، خودآموخته و به رسم مهماننوازی، تنها میزبانانی هستند با دل و سفرهای گشاده که با لطفی بیدریغ به چای گرم و نان محلی در خانههایشان مهمانت میکنند و تو مست این همه محبت بیانتظار تنها لبخند و تشکری ساده ازخود بجا میگذاری.
گزارش تصویری این صفحه ثبت خاطرهای است از سفر به روستای پالنگان و دیدار از زیباییهایش.
* انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین.