Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
نگاه نو بلخی

آرش دوستار

سخنان آرزو آبی مسئول خانه پرتو


دختران و پسران جوانی که در میانشان چند تن کهنسال نیز دیده می‌شوند، در یک عصر گرم تابستانی در سالن کتابخانۀ "مولانا خسته" در شهر مزار شریف، مرکز استان بلخ در شمال افغانستان گرد هم آمده‌اند، تا سروده‌ها و آفریده‌های ادبی‌شان را در حضورهمدیگر و استادان شعر و ادب به خوانش گیرند و نقد و نظر دیگر شرکت‌‌ کننده‌ها را نیز در مورد آفریده‌های ادبی‌شان بشنوند.

این جوانان که تعدادشان به بیش از چهل تن می‌رسد و چند صف صندلی‌های حلقه‌ای سالن کتابخانه را اشغال کرده‌اند، عضو انجمن‌های متفاوت ادبی‌اند که هر هفته یک بار گرد هم می‌آیند، تا به قول خودشان، حرکت‌های فرهنگی در این ولایت را زنده نگه دارند.

در این مجالس اشعار و داستان‌هایی به سطوح متفاوت خوانده می‌شود و در این میان می‌توان با مضامین ناب و تازه‌ای نیز برخورد و استعدادهای شگوفایی را نیز در میان این جوانان سراغ کرد. این جوانان که غالباً در سنین دانش‌آموزی و داشنجویی‌اند، نسل جدید شاعران و نویسندگان در ولایت بلخ‌اند که با تحرک و جدیت تمام در ساحۀ فرهنگ و ادب گام بر می‌دارند و یک حرکت جدید فرهنگی را در شمال افغانستان راه انداخته‌اند.

ابراهیم امینی، از شاعران تازه پرداز بلخ، نمونه هایی از اشعارش را می خواند

قلمرو بلخ، زادگاه مولوی، ناصر خسرو، رابعه، دقیقی و ده‌ها شاعر و دانشمند بزرگ شعر و ادب پارسی بوده و در طول تاریخ یکی از بزرگترین مراکز علم و ادب در منطقه به شمار می‌رفته ‌است. اما این مکان فرهنگی در طی سال‌های متمادی کم کم موقعیت گذشتۀ خود را از دست داده‌ است.

بلخ در حال حاضر بسی کوچک‌تر از قلمرو پیشنش است و نام یکی از استان‌ها در شمال افغانستان است که شهر مزار شریف مرکز آن است. و بلخ باستان، امروزه روستای کوچکی در قسمت غربی شهر مزار شریف است که حتا بنا بر جبر تاریخ باشنده‌های اصلی آن هم عوض شده‌اند. و اگر اکنون مسافری وارد روستای بلخ شود، کمتر با پارسی‌گویان در آن شهر بر خواهد خورد. بلخ در طول تاریخ چندین بار شاهد ویرانی‌های فراوانی بوده و هر بار خسارات جبران‌ناپذیر فرهنگی را متحمل شده. ولی هر بار این سرزمین کهن که بار امانت گذشتگان بر دوشش سنگینی می‌کند، قد خمیده خود را استوار ساخته و توانسته جایگاه فرهنگی خود را باز یابد.

فرنگیس سوگند، از شاعران تازه پرداز بلخ، نمونه هايی از اشعارش را می خواند

در طی سال‌های جنگ در افغانستان همان‌طور که کشور شاهد ویرانی‌های فروانی بوده و از هر جهت آسیب دیده، بلخ نیز از لحاظ فرهنگی زیان‌های گرانی را متقبل شده ‌است. اما نسل جدید شاعران و نوسیندگان بلخی که میراث‌دار این سرزمین کهن‌اند، با جهش جدیدی در صدد انداختن طرح نوی درعرصۀ فرهنگ این ولایت هستند، تا باشد که بار دیگر فرزندان بلخ آتش به دل سوختگان عالم بزنند.

در یکی دو سال گذشته در شهر کوچک مزار شریف چندین انجمن ادبی به کار آغاز کرده‌ است که هر کدام ده‌ها عضو و پیرو دارند. انجمن فرهگی پرتو، حلقۀ فرهنگی زلف یار، انجمن ادبی پرواز، انجمن ادبی بلخ، انجمن شاعران و نویسیندگان ولایت بلخ و غیره از همین دسته می‌باشند. بیشتر گردانندگان این انجمن‌های ادبی را شاعران و نویسندگان بلخی تشکیل می‌دهند.

فعالیت این انجمن‌های ادبی تنها با برگزاری شب‌های شعر و محفل نقد و بررسی شعر و داستان خلاصه نمی‌شود، بلکه چندین نشریۀ ادبی-هنری نیز در این شهر از سوی اعضای همین انجمن‌های ادبی به نشر می‌رسد که هر یک از آنها حکایت‌گر یک جنبش جدید فکری در میان جوانان این ولایت است و تونایی‌های این جوانان در عرصۀ فرهنگی را به نمایش می‌گذارد.

از شاعران و داستان‌نویسان جوانی که طی چند سال اخیر در این شهر سر بلند کرده‌اند، تا به حال چندین مجموعه شعر و داستان نیز به چاپ رسیده‌ است، که هر یک حاوی مضامین ناب، شگردهای فکری تازه و گرایش‌های سبکی ویژۀ ‌این جوانان است که آنها را از نسل‌های قبلی شاعران و نویسندگان این شهر متمایز می‌سازد. به گونۀ نمونه می‌شود از شاعرانی مانند ابرهیم امینی، سهراب سیرت، عنایت الله شهیر، فرنگیس سوگند، تورپیکی صدا، بنفشه ارنواز و داستان‌نویسان جوانی چون فرخنده آرزو آبی، مسعوده مهسا، سهراب سامانیان و دیگران به عنوان استعدادهای شگوفای نسل جدید قلم به ‌دستان بلخی نام برد.

این شاعران و نویسدگان که بیشتر در بلخ بعد از جنگ‌های داخلی و دوران پراختناق طالبان سر بلند کرده‌اند، خود را با محیطی که دوران نسبی ثبات و بازسازی را می‌گذراند و البته، کشوری که به طور عموم از نظر پدیده‌های نوین با وضیعت خاصی روبه‌روست، سازگار ساخته‌اند. به همین لحاظ در آفریده‌های ادبی این نسل کمتر می‌توان نشانه‌های مضامین دهه‌های گذشته، یعنی جنگ‌های داخلی و یا جهاد و مقاومت را دید. و مباحث موجود سیاسی- اجتماعی در این آفریده‌ها بیشتر به وضیعت کنونی کشور و بی‌سر و سامانی‌های موجود می‌پردازد:

چار  سو "الله اکبر" هشت سو شر و فساد
گاه با این ، گاه با آن کار  عادت می‌ کنی
می روی  در  امتداد سایه‌های  کوچه‌ها
خار می‌ گردی  و با دیوار  عادت می‌ کنی
انتحاری...چند کشته، چند زخمی ...اختطاف...
روزهایی  با چنین اخبار عادت می‌کنی
                          (سهراب  سیرت)

بگذار که ابرها ببارند
تا زمین مرده ی  دلم
خشخاش بکارد
شاید این بار چشمانت
معتاد شوند
                        (نرگس صابری)

هر چند گرایش به قالب‌های نوین شعر نیز به وضوح در میان این نسل از شاعران و نویسندگان دیده می‌شود، ولی موضوعی که دستمایۀ اکثریت شاعران این گروه می‌شود شمرد، تغزل است. در حالی که بیشتر تازه ‌شاعران دچار سپیدگویی و یا سبک‌های جدید دیگری هستند و غزل کمابیش دوران قحطی را از سر می‌گذراند، پرداختن این شاعران به غزل را می‌توان یک نوع رستاخیز شعری به شمار آورد. ویژگی مهم این تغزل‌ها آمیختگی آنها با دیگر جنبه‌های زندگی امروزی مردم افغانستان است. به همین سبب، از عاشقانه‌سرایی محض گذشتگان نیز متمایز است:

حالا به پشت پنجره پروانه ام هنوز
دیریست بی صدای تو دیوانه ام هنوز
دنیا کشیده عینک احساس را زچشم
پاییز هم رسیده و بی خانه ام  هنوز
                        (فرنگیس سوگند)

ویژگی دیگری که می‌شود در این آثار سراغ کرد، درون گرایی و پرداختن به دغدغده‌های فردی و دورنی این جوانان است که می‌شود ترجمان خوبی از دغدغه‌های نسل جدید باشد. این شاعران از کلی‌گویی و نمادینه‌سرایی‌های نسل قبلی شاعران پرهیز می‌کنند و بیشتر در سروده‌های خود با جزئیات بیشتر به خود و احساسات درونی خود می‌پردازند. هر چند در بعضی جاها با کمبود تصاویر در اشعار و انتزاعی‌ گویی‌ها می‌توان برخورد:

آری، من دختر بلخم، هم شهری  رابعه
اما...نمیخواهم آخرین ابیاتم را
با خون خود در  گرمابه بنویسم
میخواهم با پنجره فریاد بزنم، تا همه بدانند
که من عاشقم
آری من عاشقم
                                  (تورپیکی صدا)

تمام روز  با خود، با  در و دیوار  در گیری
تمام شب تو میمیری و با سیگار درگیری
تمام شب تو شاعر میشوی و درد‌هایت را
 برای  خویش  میخوانی  و با افکار درگیری
                                 (فردوس  برین)

آشنایی با زبان‌های خارجی یکی دیگر از ویژگی‌های این نسل جوان می‌تواند باشد. در اشعاری که به قالب‌های نوین سروده شده‌است، با شگردهای جدید و روش‌های متداول در ادبیات جدید دنیا می‌توان رو به‌رو شد که خود بیانگر آشنایی این نسل با ادبیات جهان است که در بعضی موارد این آشنایی از طریق متون ترجمه نه، بلکه با متون اصلی می‌باشد، که نسل قبلی از این امتیاز بی بهره بوده اند.

اما تحرک فرهنگی این جوانان تنها باعث کثرت انجمن‌های ادبی و ازدیاد فعالیت‌های فرهنگی در این شهر نشده‌ است، بلکه این جنبش‌ها تغییرات ژرف فرهنگی را نیز به همراه داشته ‌است. شرکت دختران در این انجمن‌های فرهنگی خیلی چشمگیر است. انجمن پرتو که حلقه‌ای ادبی ویژۀ بانوان است، تعداد زیادی از دختران جوان قلم به‌دست را گرد هم آورده و این دختران توانسته‌اند یک جریان  پویا و زنده را در میان نسل جوان بانوان پایه‌گذاری کنند. تشویق و حمایت خانواده‌ها، به ویژه مردان خانواده از این دختران نیز قابل تأمل است. همراهی پدران با دخترانشان در بعضی از محافل ادبی بیانگر دگرگونی فرهنگی در این ولایت است.

نسل جدید شاعران و قلم به دستان بلخی، همان‌طور که جرقۀ جدید فکری را در شهر خود به و جود آورده‌اند، می‌توانند نسل قبلی خود را نیز به تحرک وا دارند. چون جوانان ادیب که در این شهر تازه قلم به دست گرفته‌اند، طلسم تعدادی از کهنه‌کاران شعر وادب در این شهر را شکسته‌اند و شاعران نسل قبلی ناگزیرند پابه‌پای این جنبش جدید راه بروند، وگرنه از قافله خواهند ماند.

به هر حال فعالیت‌های فرهنگی این نسل جوان شاعر و نویسنده در ولایت بلخ نویدبخش یک حرکت تازه است؛ جنبشی که در عین تکیه بر فعالیت‌های ادبی نسل پیش ویژگی‌های خاص خود را نیز دارد. و با در نظر داشت سعی و تلاش روزافزون این جوانان و پدید آمدن حلقه‌های متفاوت فرهنگی در این ولایت می‌توان امید داشت که بلخ باستان بار دیگر به همت جوانانش آسیب‌های گذشتۀ خود را جبران کند و دوران رکود فرهنگی سال‌های جنگ و دوران طالبان را تلافی کرده، بار دیگر جایگاه فرهنگی خود را باز یابد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- سمیع الله حبیبی، 2018/04/23
میخواهم عضو انجمن شاعران شوم
- یک کاربر، 2010/11/05
فرهنگ روح یک جامعه است. نگذارید روح تان راغربی ها از شما بگیرند. بیدارباشید...
- از مزار، 2010/04/10
من نمی دانم شما چطور با حضور شاعران و نویسندگان جوان اما پر آوازه نام کسانی را آورده اید که حتا در ابتدای راه هم نیستند.
مثلا در قسمت داستان فرخنده آرزو آبی را نمی توان یک داستان نویس متوسط هم شمرد چه برسد به خواهرش مسعوده مهسا که هنوز نمی داند داستان چه است.
پس جای امین محمدی نفر سوم جایزه مهرگان سال 88 و جای علی موسوی نفر اول جایزه مهرگان سال 87 و نفر دوم بخش داستان جشنواره قند پارسی در این میان کجاست؟
لطفا دقت بیشتری داشته باشید.
- محمد کاظم، 2010/02/18
چقدر زیباست اگر بگوییم که: وقتی آدم در دنیای دور و برش نگنجد، برای خود دنیايی از جنس ماوراها خلق می کند. اینان نیز از جنس ماورا الطبیعی ها اند که در زمین نمی گنجند ...................................
اگر امکان داشته باشيد، ایمیل آدرس و شماره امینی صاحب را برایم بفرستید. بسیار شدید هم نیاز دارم. تشکر
- یک کاربر، 2010/02/17
از خواب برخیزید که صبح شده. از شعر و شعر سرایی چیزی ساخته نیست
- محمد مصطفی امید غزنوی، 2010/02/15
خوب است ولی امروز وقت نیروهای جوان صرف شعر و شاعری میشود که باید نشود و بجای آن داخل صحنه عمل شوند وبا مطالعه و درس مملکت شان را آباد کنند.
- یک کاربر، 2010/02/08
Afareen bar shoma, pesaran va dokhtaran khorasan buzurg. man ba shoma eftekhar mekonam!
- یک کاربر، 2009/12/14
مهربان و عزیز بسيار عالی نوشتی .
- مریم، 2009/11/16
واقعا پس از مطالعه دست نوشت امروزی در صفحه آنلاین جدید ومعرفت با چند چهره بشاش از شاعران تازه نفس برایم روحیه بخشید، که هنوز هم بلخ باستان در پرورش فرهنگیان قلمبدست بخصوص بانوان جوان توانسته میراث فرهنگی اش را با چنین حرکت های ادبی حفظ ومحفوظ نگهدارد. موید و کامگار باشید.
- منگل خوگیانی، 2009/11/08
پس مزارشریف در این سالها که سالهای خون و خشونت بوده اند خیلی پیشرفت کرده است. باید دیگر ولایت های افغانستان هم از آنچه در مزارشریف جریان دارد الگو برداری های خوبی بکنند و به زنان مجال بیشتری در جهت عرض اندام در عرصه های فرهنگی بدهند.
- یک کاربر، 2009/10/20
bi naziiiiir boood
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.